به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ از اهداف اصلی شکل گیری دانشگاه ها در مناطق محروم و مناطق کمتر توسعه یافته در کنار مسائل آموزشی و پژوهشی و سایر موارد مورد توقع، نقش آفرینی و تربیت نیروهای کارآمد بومی متناسب با مسائل آن منطقه و همچنین مشخص کردن محور توسعهی هر منطقه و پیش بینی و ارائهی راهکار متناسب با مسائلی که احتمال دارد در آینده عامل تهدیدی برای منطقه باشد، است.
اما درحال حاضر شاهد هستیم این دانشگاه ها بدون توجه به رسالتشان، مانند قارچ درحال رشد و تکثیر می باشند و رشته های کم مخاطب و غیرمتناسب با نیاز منطقه و حتی رشته هایی که صندلی هایشان در بهترین دانشگاه های کشور هم خالیست را به رشته های دانشگاهی خود اضافه میکنند، تا جایی که شاهدیم برخی از این رشته ها تعداد دانشجوهای آن از تعداد اساتید آن رشته هم کمتر است و این موضوع علاوه بر اینکه میزان نقش آفرینی آن دانشگاه در آن منطقه را به حداقل می رساند، هزینه سنگینی را بر دوش دولت میگذارد.
علاوه بر این نکته، برخی دانشگاه ها نیز علیرغم اینکه اساتید برتر و رشته های مرتبط با آن منطقه را دارا هستند، اما اکثریت اعضای هیات علمی آن خود را تافتهی جدا بافته از مردم دانسته و تنها وظیفه خود را در تدریس در کلاس و استراحت در سوییت های اختصاصی که در دانشگاه ها برایشان ساخته شده است می پندارند و نه تنها نسبت به مسائل و مشکلات آن منطقه واکنشی نشان نداده و راهکاری ارائه نمیکنند و بی تفاوتی پیشه کرده، بلکه در بسیاری از موارد حتی نمیدانند در آن منطقه چه میگذرد.
به مانند مثال در منطقهی سیستان دانشگاهی به نام دانشگاه ملی زابل با داشتن حدود ۴۰۰ هیات علمی که عددی فراتر از بسیاری از دانشگاه های درجه یک کشور می باشد، علیرغم دارا بودن بهترین اساتید در حوزهی آب، خاک و کشاورزی، شاهد این هستیم که بیشتر طرح های شکسته خورده این منطقه در همین حوزهها ست.
حتی پس از گذشت سالیان درازی از تاسیس، این دانشگاه به مانند بسیاری از دانشگاه های مناطق محروم و کمتر توسعه یافته نتوانسته است به ابتدایی ترین وظیفه خود عمل کرده و محور و مسیر توسعه در منطقه را مشخص کند و مشخص نبودن محور و مسیر توسعهی منطقه موجب شده که برای منطقه خشکی به مانند سیستان هربار به وسیله یک مسئول، استاندار یا نماینده یک نسخهی سلیقه ای، غیرعلمی و غیرمنطقی پیچیده شود که آخرین نسخه هم بصورت کاملا تعجب آوری طرحی وابسته به آب بود که با تشدید خشکسالیهای اخیر ناکارآمدی اش به وضوح حس شد.
این موضوعات برای دانشگاه های علوم پزشکی این مناطق مشهودتر است که پرداختن به آن بسیار طولانی و زمانبر می باشد.
البته در بسیاری از موارد هم دانشگاه ها خود قصد ورود به موضوعات و ارائه نظرات کارشناسی شده را دارند که به آن ها اجازه این کار داده نمی شود که خود این موضوع هم نشان میدهد به نقش دانشگاه نگاه کلیدی نشده و اصلا دانشگاه جایگاهی در تصمیم گیری ها ندارد.
این موارد تنها بخشی از مسائلی است که در مناطق محروم و کمتر توسعه یافته از دانشگاه و جامعه دانشگاهی توقع میرود که مورد توجه قرار دهند، ولی باتوجه به ضعف شدید نظارتی بر عملکرد دانشگاه ها در مناطق کمتر توسعه یافته و محروم و مشخص نبودن خواسته ها از هر دانشگاه بصورت کاملا شفاف و اهمیت ندادن سایر ادارات و سازمان ها به دیدگاه دانشگاهیان، دانشگاه روز به روز جایگاهش را از دست داده و رسالت واقعیش فراموش میگردد که لازم است به این موضوع توجه ویژه ای صورت پذیرد.
امین کمالی - دبیر مجمع دانشجویان عدالت خواه دانشگاه زابل